جهنم

ساخت وبلاگ

این تتیمی که نبودم بقدری سخت گذشت بقدری سخت گذشته برام که اصلا با هیچ کلمه و جمله ای نمیتونم بیان کنم فقط میدونم که همش این جمله رو زیر زبونم تکرار میکردم خدا لعنتت کنه شادی

واقعا خدا لعنتت کنه شادی

هیچ جمله دیگری در وصف این ایامی که نبودم نگنجید

هرجارو نگاه میکردم چشمانی میدیدم که گوشش یه قطره اشک نشسته

خدا لعنتت کنه شادی نمیدونم این ۳ ماه باقی مانده لعنتی چطوری قرار بگذره زندگی من که به قهر خدا رفته این اسایش چند روزه هم از کفم دادم

اصلا نمیدونم ساعت چند اصلا نمیدونم چندم ماه اصلا نمیدونم چندم هفته است از هیچی خبر ندارم شب که سرمو رو بالش میزارم به خواب سنگینی میرم و نمیفهمم شب کی صبح شد روز لعنتی دیگه ای چطوری شروع شد

خیلی خسته شدم نه از کار زیاد بلکه از فضای متهوع اینجا ازادمایی که با دیدنشون دلم میخواد بالا بیارم وتایمی که جلو چشمم نیستن دلم میسوزه براشون چرا دلم میسوزه به جهنمشون

نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ساعت 14:9 توسط شادی|

فرقان...
ما را در سایت فرقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaftarmane بازدید : 39 تاريخ : جمعه 15 دی 1402 ساعت: 2:52